kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۶۸۹۸
تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۷

دخالت    جنیان و   شیاطین  در  حوزه    وحی (شبهه ها و پاسخ ها)

 
 
* آيا ممكن است پيامبر‌،وحي را از فرشته‌ها يا جنيان، به صورت مستقل و بدون دخالت خداوند و بشر دريافت کند و قرآن، وحی الهی نباشد؟
- واژه «وحی» و مشتقات آن 78 بار در آیات قرآن کریم به کار رفته است. با بررسی اجمالی این آیات به خوبی می‌توان دریافت که کاربرد این کلمه در همه موارد یکسان نیست. برای دستیابی به چرایی و چگونگی این کاربردهای گوناگون، لازم است تا ابتدا معنای لغوی این واژه در کتاب‌های لغت بررسی شود، سپس با مراجعه به کتاب‌های علم کلام و تفسیر و نیز استعمالات مختلف قرآنی این واژه، به تعاریف اصطلاحی آن و کاربردهای مختلف آن در قرآن دست یافت.
معنای لغوی وحی
وحی عبارت است از هر آنچه کسی به دیگری القا کند تا بداند.(1) به همین مناسبت به معنای اشاره، اشاره سریع، الهام، نامه و نوشته نیز به کار می‌رود.(2)  از جمع‌بندی کلمات لغویان در معناشناسی این واژه‌، می‌توان چنین نتیجه گرفت که پنهان، سریع و مرموز بودن از ارکان اصلی وحی به شمار می‌رود.(3) 
تعریف اصطلاحی
علامه طباطبایی در تعریف وحی می‌فرماید: «وحی شعور و درک ویژه‌ای است در باطن پیامبران، که درک آن جز برای آحادی از انسان‌ها که مشمول عنایات الهی قرار گرفته‌اند، میسور نیست.»(4)  
در برخی کتاب‌های کلامی نیز وحی را این‌گونه تعریف کرده‌اند: «وحی، نوعی ادراک خاص است که با ادراکات معمول بشری کاملا تفاوت دارد و از راه‌هایی مانند حس یا تعقل و تفکر حاصل نمی‌شود. خداوند از رهگذر این ادراک ویژه، حقایق و معرف دینی را به پیامبر منتقل می‌سازد و پیامبر نیز در این دریافت دچار خطا یا شک و تردید نمی‌شود.»(5) این تعاریف بسیار به هم نزدیک بوده و تفاوت خاصی میان آنها دیده نمی‌شود.
وحی در قرآن
وحی در قرآن کریم در موارد متعدد و مختلفی استعمال شده است که معنای لغوی این کلمه می‌تواند دربرگیرنده همه این کاربردها باشد و آن معنا، همان اعلام و آگاه کردن مخفیانه است. این معنای جامع در برخی از کاربردها به صورت حقیقی وجود دارد و در برخی مجازا لحاظ شده است، مانند موردی که آنچه به او وحی شده جماد یا حیوانی باشد که عقل ندارد.(6)
وضع قوانین تکوینی در مخلوقات
«وَ أَوْحى‏ في‏ كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابيحَ(7)؛ و در هر آسمانى (نظم) امرش را وحى فرمود و آسمان دنيا را به چراغ‌هاى رخشنده زيور داديم.» 
هدایت غریزی
«وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ(8)؛ و خدايت به زنبور عسل وحى كرد كه از كوه‏ها و درختان و سقف‌هاى رفيع، منزل گير.»
الهامات قلبی
«وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعيهِ(9)؛ و به مادر موسى وحى كرديم كه طفلت را شير ده.» 
اشاره پنهانی
«فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى‏ إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَه وَ عَشِيًّا(10)؛ پس زكريا در حالى كه از محراب (عبادت) بر قومش بيرون آمد به آنان اشاره كرد كه صبح و شام به تسبيح و نماز قيام كنيد.»
القائات و وسوسه‌های شیطانی
«إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ(11)؛ و شیاطین به دوستان و پيروان خود وسوسه كنند تا با شما به جدل و منازعه برخيزند و اگر شما هم از آنان پيروى كنيد، مشرك خواهيد شد.»
وحی به پیامبران
افزون بر معانی یاد شده‌، قرآن «وحی» را غالبا در معنای مصطلح خود به کار برده است:«كَذلِكَ يُوحي‏ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (12)؛ اين گونه خداى مقتدر دانا به سوى تو و رسولان پيش از تو وحى مى‏كند.» همچنین در آیه دیگری، به انواع وحی مصطلح اشاره شده است: «و هيچ بشرى را ياراى آن نباشد كه خدا با او سخن گويد مگر به وحى يا از پس پرده غيب عالم و يا رسولى (از فرشتگان عالم بالا) فرستد تا به امر خدا هر چه او خواهد وحى كند، كه او خداى بلند مرتبه حكيم است.»(13) به نظر می‌رسد منشا سؤال مطرح شده‌، به کار رفتن واژه وحی در موارد مختلف و یکسان انگاری معنای آن در همه این موارد و امکان تطبیق آن بر وحی اصطلاحی بوده، که با توجه به مطالبی که بیان شد، نادرست بودن آن روشن می‌شود.
نکته دیگری که باید بدان توجه شود اینکه در مباحث کلامی و در بیان انواع عصمت، با تمسک به ادله عقلی و نقلی، عصمت در دریافت و ابلاغ وحی اثبات شده است. از جمله مستندات قرآنی این موضوع می‌توان به اطلاق آیه شریفه: «وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الهْوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى(14)؛ (پیامبر) هرگز با هواى نفس سخن نمى‏گويد، سخن او چیزی جز وحى خدا نيست» اشاره کرد. بر اساس صریح این آیه، آنچه از سوی پیامبر اکرم به عنوان قرآن عرضه می‌شود وحیی است که از سوی خداوند دریافت می‌کند. 
دیگر اینکه خطای پیامبران در دریافت و ابلاغ وحی، سبب ناتمام ماندن رسالت آنها و در نتیجه نقض غرض از بعثت انبیاء می‌شود. بعلاوه این امر می‌تواند به اعتبار و وثاقت پیامبران لطمه زده و در نتیجه اعتماد مردم به انبیاء را خدشه دار کند. بنابراین حکمت الهی اقتضا می‌کند که پیامبران خود را از هرگونه خطا و اشتباهی در دریافت وحی و انتقال آن محفوظ بدارند تا پیامشان، بدون هیچ کم و کاستی به انسان‌ها انتقال یابد.(15) در باب دخالت فرشته وحی در امر ابلاغ وحی و یا بیان مطلبی از جانب خود، باید گفت که با توجه به اوصافی که در قرآن کریم درباره ملائکه بیان شده، به ویژه آیات: « آنها گفتند: خداوند رحمان فرزندى براى خود انتخاب كرده است، او منزه است (از اين عيب و نقص)؛ آنها [فرشتگان‏] بندگان شايسته اويند. هرگز در سخن بر او پيشى نمى‏گيرند؛ و (پيوسته) به فرمان او عمل مى‏كنند.(16)
این فرض که فرشته بزرگ و مقربی چون جبرئیل، پیامی را از جانب خود و نه از سوی خداوند و آن هم به عنوان وحی الهی به پیامبر اکرم ابلاغ کند، هرگز نمی‌تواند مورد قبول واقع شود.  با توجه به مطالب ذکر شده و روشن شدن معنای وحی در آیه 121 از سوره انعام، عدم امکان دخالت جنیان و نیز شیاطین در حوزه وحی نیز به سهولت قابل اثبات است.
______________________
1. ابن فارس، مقاییس اللغة‌، مکتب الاعلام الاسلامی، 1404 ه.ق، ج 6، ص 93؛ فیومی، المصباح المنیر، قم، دار الهجرة، چاپ سوم، 1425ه.ق‌، ص 651   2. راغب اصفهانى، حسين، مفردات ألفاظ القرآن،- بيروت – دمشق، دارالقلم، الدار الشامیه، 1412ق، ص 858.   3. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن، قم، اسراء، 1384ش، چاپ دوم، ص 54  4. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، (ترجمه فارسی)، ج 2، ص 159.  5. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، کتاب طه، چاپ ششم، 1388 ش، ص63.  6. سبحانی، جعفر، الإلهيات على هدى الكتاب و السنة و العقل، قم، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، چاپ سوم، 1412ق، ج‏3، ص124   7. فصلت/ 12  8. نحل/ 68  9. قصص/ 7  10. مريم:11  11. أنعام/ 121   12. شورى/ 3  13. شورى/ 51  14. نجم/ 4-3.  15. آموزش کلام اسلامی، پیشین، ص79  16. ر.ک: انبیاء/ 27-26.